یکی از مهمترین موضوعات در هر جامعه، چگونگی درک درست مردم از مبانی، مسایل و تجزیه و تحلیلهای اقتصادی است. مسلماً در صورتی که دانش اقتصادی مردم در سطح قابل قبولی نباشد، باورپذیری، اعتماد و حمایتهای مردمی از یک طرف و از طرف دیگر درک مناسب در پذیرش و تمایز تحلیلهای غلط از صحیح که توسط انواع رسانه های رسمی و غیررسمی و یا اصطلاحاً اخبار و تحلیلهای کف جامعه ای با تورشهای تحلیل و به دنبال آن انحراف تفسیر و تصمیم درست توسط مردم در نوسانات انواع شاخصهای اقتصادی شکل نخواهد گرفت. لذا نقش اقتصاددانان در ارائه و توسعه ساده مبانی نظری و مفاهیم قابل درک به زبان ساده بسیار مهم و بی بدیل خواهد بود. این فرآیند توسعه دانایی اقتصادی که در برخی از مفاهیم به "اقتصاد عامه" نیز تعبیر می گردد(البته این مفهوم، مفهومی نادرست است اما به علت کثرت استفاده در مجلات و جا افتادن آن به عنوان واژه ای ژورنالیستی استفاده شده است) لازم است توسط متخصصان اقتصاد تهیه و به زبان ساده با مثالهای ملموس موجود در زندگی مردم تهیه و با استفاده از رسانه های مختلف به نحو مطلوب به جامعه تزریق و ارائه شود.

بطورکلی کشورهای در حال توسعه با یک معضل بسیار محتمل و مشترک تحت عنوان " عدم وجود اعتماد به اقتصاددانان، دانشگاه‌ها، مقالات و پژوهش‌های اقتصادی توسط سیاستمداران و حکومت‌های سیاسی در تصمیمات" روبرو هستند. به این نحو که نظرات اقتصاددانان و پژوهش‌های اقتصادی اغلب یا بطور موثر نه تنها به عنوان عاملی اصلی در تصمیم‌سازی‌های سیاسی مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، بلکه در اغلب مواقع اثرات معکوس هم داشته و در تصمیم‌گیری‌ها داشته است. لذا یکی از دلایل عدم خروج این کشورها از سیکل در حال توسعه‌گی و یا بعضاً عقب‌گردها و شکست‌های اقتصادی عبارت از (1) عدم وجود حافظه تاریخی، (2) وجود میل به شتاب و عدم تعمل زمانی در سیاست‌های اتخاذی(همیشه به دنبال سیاست‌های زودبازده و مسکنی هستند و ..)، (3) عدم توجه به لزوم همگرایی مردمی و نقش اعتماد و همراهی مردمی در موفقیت سیاست‌های اتخاذی و بالاخره (4) باور داشتن به مفاهیم نظری و کاربردی علم اقتصاد و توصیه‌های اقتصاددانان است.

با رشد و توسعه روزافزون و سریع تکنولوژی‌های پایه و متعاقب آن انواع ابزارهای هوشمند کاربردی در تمامی شقوق زندگی و کاری مردم در سراسر دنیا شاهد تغییرات اساسی در دانش، دانایی و تغییرات شگرف زیستی می‌باشند به نحوی که شیوه‌های زندگی در اعصار مختلف در اکوسیستم‌های پیرامون ما هم تاثیرات عدیده‌ای از این مهم پذیرفته است. می‌دانیم که اولین انقلاب دانایی با بروز انقلاب صنعتی آغاز و سپس با تلاشهای علمی و کاربردی بشریت همراه بود، توسعه و پیشرفت علم سبب ایجاد و تولید تکنولوژی‌های جدید گردید که متعاقب آن رویدادها و انقلاب‌های تکنولوژیک متعددی به همراه داشت. رویدادهای بعدی را شاید بتوان عصر ترمودینامیک و سپس الکترونیک نامید که پس از انقلاب صنعتی رخ داد. خصوصاً در عصر الکترونیک ورود کیتهای الکترونیک و سپس اولین نسل کامپیوترها، شگفتی ابزارهای دقیق را وارد کار و زندگی بشریت کرد. سپس با آغاز عصر سایبرنتیک، کامپیوترهای شخصی و پیشرفته و توسعه اینترنت، عصری تازه با رشدی وصف‌ناپذیر در برداشت. با ورود اینترنت اشیاء، دادهای گسترده(Big Data) و توسعه هوش مصنوعی(AI) عملاً عصر دیجیتال، اعلام تاسیس تمدن جدید خود را اعلام نمود و با توسعه فرا هوش‌های مصنوعی، دانش بلاک‌چین و ... وارد عصر فرادیجیتال شدیم. مسلماً این تکنولوژی در مناسبات تولیدی، زندگی، درآمد و نحوه شکل‌گیری و تغییرات و واکنش‌های عرضه و تقاضاهای کالاها و خدمات جدید، تغییرات شگرفی ایجاد خواهد کرد و اکوسیستم‌های آتی، دنیایی بسیار متفاوت از هر تجربه گذشته‌ای خواهد ساخت و متعاقب آن نیز مفاهیم نظری و تجربی، ابزارهای برآورد، تخمین و پیش‌بینی و حتی تجزیه ‌و ‌تحلیل‌های اقتصادی دستخوش تغییرات اساسی شده و اقتصادهای سنتی که به اقتصادهای مدرن تبدیل شده بود در دنیای پیش‌روی به "اقتصاد دیجیتال" تبدیل می‌شود. بدیهی است اطلاع و آگاهی از مبانی و مطالعات اقتصاد دیجیتال راهی برای تطبیق و آمادگی زیست در اکوسیستم جدید جهانی خواهد بود.

اقتصاد مدرن به طورکلی به نظام‌های اقتصادی در یک منطقه جغرافیایی یا سیاسی خاص اشاره دارد. این نظام‌ها شامل تولید، توزیع، مصرف کالاها و خدمات می‌شوند. اقتصاد مدرن بر پایه تجارت آزاد، رقابت بین کارگران و کسب‌وکارها، و آزادی اقتصادی و سیاسی ساخته شده است. اقتصاد کلاسیک، که به عنوان نخستین مکتب اقتصادی مدرن شناخته می‌شود، نقش کلیدی در شکل‌دهی به نظم اقتصادی دنیای امروز ایفا کرده است. این مکتب توسط اندیشمندانی نظیر آدام اسمیت، ژان-بتیست سه، دیوید ریکاردو، رابرت مالتوس و جان استوارت‌میل توسعه یافت. آن‌ها به توضیح عملکرد درونی نظام سرمایه‌داری پرداختند و بازار آزاد را ترجیح می‌دادند. این مکتب به عنوان یکی از پایه‌های اصلی علم اقتصاد مدرن شناخته می‌شود. به طور خلاصه، اقتصاد مدرن به نظام‌های اقتصادی کنونی اشاره دارد که بر پایه اصول اقتصاد کلاسیک و نظریه‌های مدرن توسعه یافته‌اند. اقتصاد مدرن یک مفهوم گسترده است که به تغییرات و تحولات در رویکردها و نگرش‌ها نسبت به اقتصاد اشاره دارد. برای درک بهتر، ابتدا به تعریف اقتصاد در کل و سپس به مفهوم اقتصاد مدرن می‌پردازیم. اقتصاد مدرن به تغییراتی در رویکردها، نظریات و روش‌های مطالعه اقتصاد اشاره دارد. در دوران مدرن، اقتصاد به شکل علمی‌تر و پیشرفته‌تر مورد مطالعه قرار گرفته است. از جمله مهم‌ترین تغییرات در اقتصاد مدرن می‌توان به نظریه‌های جدید، تحلیل‌های ریاضی، مدل‌سازی پیچیده‌تر، و استفاده از داده‌های بزرگ اشاره کرد. اقتصاد مدرن نیز به تحولات اجتماعی، فناوری، تجارت بین‌الملل، و تغییرات سیاست‌های اقتصادی و مالی پاسخ می‌دهد. به طورکلی، اقتصاد مدرن به تطابق با تغییرات جهانی و نیازهای جامعه پاسخ می‌دهد و تلاش می‌کند تا بهبود‌های مستمری در تخصیص منابع و ایجاد رفاه اقتصادی داشته باشد. این تغییرات و پیشرفت‌ها باعث می‌شود که اقتصاد مدرن همواره در حال تکامل باشد. اقتصاد استراتژیک به معنای برنامه‌ریزی و تدوین استراتژی‌های طولانی‌مدت برای توسعه و مدیریت اقتصادی است. در این رویکرد، اقتصاد به عنوان یک ابزار برای دستیابی به اهداف استراتژیک در نظر گرفته می‌شود. اقتصاد استراتژیک شامل تحلیل عوامل داخلی و خارجی، تعیین اهداف، تدوین راهبردها، و اجرای اقدامات مشخص برای تحقق اهداف می‌شود. این رویکرد در سطح کشور، سازمان‌ها، و حتی افراد نیز قابل استفاده است.

تحلیل‌های اقتصادی به معنای بررسی و تفسیر رفتار و عملکرد اقتصاد است. از طریق این تحلیل‌ها، محققان و سیاست‌گذاران می‌توانند اثرات و تأثیرات عوامل مختلف اقتصادی را درک کرده و تصمیم‌گیری‌های بهتری را درباره مسائل مربوط به اقتصاد انجام دهند. در مورد اقتصاد ایران، این تحلیل‌ها می‌توانند به درک و بررسی وضعیت اقتصادی کشور، نرخ رشد، نوسانات، وابستگی به نفت، درآمد سرانه، و دیگر جنبه‌های اقتصادی کمک کنند. در مورد اقتصاد ایران، موضوعات مهمی وجود دارند که می‌توان درباره‌ی آن‌ها تحلیل و بررسی کرد. البته باید توجه داشته داشت که این موضوعات پیچیده و گسترده هستند و می‌توانند به شکل‌های مختلفی مورد بررسی قرار گیرند مثل وابستگی اقتصاد به نفت، تورم و نرخ تورم، تحریم‌ها و روابط بین‌المللی، بیکاری و اشتغال و ....

آینده‌پژوهی اقتصاد به معنای بررسی و پیش‌بینی تغییرات و روندهای اقتصادی در آینده است. این فرآیند شامل تحلیل داده‌های گذشته، مدل‌سازی، پیش‌بینی‌ها و تصمیم‌گیری‌های استراتژیک برای مدیریت اقتصاد در آینده می‌شود. آینده‌پژوهی اقتصاد به کمک مطالعه تغییرات اقتصادی، تهدیدات و فرصت‌ها، و تأثیرات سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌ها بر اقتصاد کمک می‌کند. این فرآیند مهم برای تدوین سیاست‌های اقتصادی، برنامه‌ریزی و مدیریت منابع است